اصول و فروع دین را به صورت کامل و جامع بشانسید
در این مقاله مذهبی قصد داریم به اصول و فروع دین اسلام بپردازیم و این اصول و فروع دین اسلام به ترتیب بیان کنیم و هرکدام را به تفصیل بررسی کنیم. البته نگاه ما قرار نیست یک نگاه دینی باشد و در این مقاله ما قصد داریم خودمان را مسلمان فرض نکنیم و با یک دید یک انسان غیر مسلمان در این باره بحث کنیم. این گونه می توان منطقی تر و بهتر راجع به اصول و فروع دین صحبت کرد و آن زیر و بم آن را بررسی کنیم.
اصول و فروع دین، نگاهی دوباره
هر مسلک و هر گروه و هر دین و راهی در دنیا برای این که تشکیل شود از یک سری اصول و قواعدی بهره می برد. این اصول و قواعد باعث می شود که هدف اصلی آن مسلک و دین مشخص شود و پیروان آن بدانند که چه چیزی را انجام دهند و چه کار هایی را نباید بکنند. در اصل هر کسی و هر پیروی اگر خارج از این داستان اصول کاری انجام دهد در حقیقت از مسلک خارج شده است. در کنار این اصول یک سری کارها و شرایطی نیز وجود دارد که تکمیل کننده هستند و اگر آن ها نباشد آن اصول به درد نخواهند خورد. در مجموع این ها را در کنار یکدیگر اصول و فروع دین می نامند.
در این مقاله قصد داریم به اصول و فروع دین اسلام بپردازیم و این اصول و فروع دین اسلام به ترتیب بیان کنیم و هرکدام را به تفصیل بررسی کنیم. البته نگاه ما قرار نیست یک نگاه دینی باشد و در این مقاله ما قصد داریم خودمان را مسلمان فرض نکنیم و با یک دید یک انسان غیر مسلمان در این باره بحث کنیم. این گونه می توان منطقی تر و بهتر راجع به اصول و فروع دین صحبت کرد و آن زیر و بم آن را بررسی کنیم. قبل از شروع صحبت بهتر است ابتدا بگوییم که این اصول و فروع دین چه چیزهایی هستند و آنها را به ترتیب نام ببریم تا بدانیم در ادامه قرار است از چه عنوان هایی بحث کنیم. اصول دین در اسلام از پنج پایه تشکیل می شود که عبارتند از : توحید، معاد، نبوت، عدل و امامت و فروع دین را ده پایه پابرجا کرده است: نماز، روزه، خمس ، زکات، حج، جهاد، امر به معروف، نهی از منکر، تولی و تبری. این ها همه اصول و فروع دین می باشند.
توحید در اصول و فروع دین
آن چیزی که در ترتیب بالا تقریبا می توان به آن اتکا کرد و آن را بیان کرد این است که به نظر این اصول پشت سر هم قرار گرفته اند و مانند پله می باشند و یک سالک و یک مسلمان و معتقد به دین اسلام نمی تواند پله ای را جا به جا عمل کند. از این رو اولین پله در ورود به دین اسلام توحید است.
این اصل از اصول و فروع دین اسلام به نوعی اساسی ترین و پایه ای ترین اصل محسوب می شود و مانند زیربنای ساختمانی بزرگ است. که اگر این زیربنا نباشد هیچ سازه ای روی آن نمی تواند قرار بگیرد. از این رو توحید را باید شناخت.
توحید از اصالت کلمه وحده یا همان یک می باشد. این کلمه و این ریشه یادآور این نکته است که باید به چیزی معتقد بود که یکی است. قبل از ادامه بحث بهتر است بگوییم که وقتی از اصل سخن می گوییم، یعنی غیر قابل اثبات و یک امر پذیرفتنی است. در علم نیز نظیر این بسیار است. مانند هندسه اقلیدسی که بر چند اصل پایه گذاشته شده است که نه می توان آن را اثبات کرد و نه میتوان آنها را رد کرد. اگر آن ها را زمانی رد کنیم دیگر نمی توانیم بگوییم مجموع زوایای یک مثلث 180 درجه است.
این نکته را گفتیم تا بگوییم که اصل اساسی توحید در اصول و فروع دین، مربوط به یگانگی چیزی است و از آن جایی که این اصل مهمترین پایه را تشکیل داده است بنابراین می توان به قطعیت گفت که این اصل دین درباره مهمترین وجود این دین یعنی خدا می باشد. یعنی کسی که بر این مسلک در می آید باید قبول کند که خدا یکی است و جز او کسی لیاقت خدایی ندارد.
توحید و مکمل آن در فروع دین
وقتی می گوییم خدا یکی است دو مبحث بزرگ در اصول و فروع دین و به طبع آن در کلیت دین ایجاد می شود که ابتدا باید به خدایی ایمان داشت و در ثانیه باید قلوا کرد که آن خدا یکی است. با این که گفتیم اصول را نمی توان اثبات کرد و به لحاظ علمی اثبات اصل یک کار عبث و بیهوده محسوب می شود. با این حال انسان ها همواره دوست داشتند که در برابر منطق و عقل مقاومت کنند علاوه بر آن نیز پایبندی به رسوم گذشته نیز مانع بزرگی بر تغییر اندیشه انسان محسوب می شود. از این رو پیامبران دینی و در انتهای آن ها پیامبر اسلام بر اثبات وحدانیت و حقانیت خدا مثال ها و معجزات و داستان های بسیاری را مطرح کرده اند. که در این جا مجال بحث آن نیست. فهوی کلام ما این است که اسلام یک دین است و برای خود اصولی دارد. و مهمترین این اصول توحید است. شما نمی توانید درباره آن شک کنید و به سایر اصول برسید. باید این اصل از اصول و فروع دین قبول شد تا به اصول بعدی رفت. یکی از مهمترین مکمل های این اصل و نشان دهنده قبول آن در فروع دین، نماز می باشد. نماز عملی است که در آن هم به زبان و هم به عمل حقانیت و وحدانیت خدا بیان می شود. با این که بزرگان دین بر نماز فواید و هدف های بسیار دیگری بر آن گفته اند اما اصلی ترین و بزرگترین هدف از نماز یادآوری و ابراز ایمان به توحید در اصول و فروع دین می باشد. یعنی اگر کسی وارد اسلام شود و توحید را قبول کند اما نماز نخواند و یا آن را مهم نشمارد مانند این است که پی خانه را با شن و ماسه و سنگ خالی چیده است و سیمان آن را نریخته باشد.
معاد، دیگر اصل از اصول و فروع دین
بعد از توحید نوبت به اصل دیگر از اصول دین میرسد. وقتی قبول شد که خدا وجود دارد و یگانه است. باید پله بعدی را بررسی کرد که آن معاد می باشد. معاد به معنی زندگی دوباره و برانگیخته شدن است. این نیز مانند توحید اصلی است که به عینه نمی توان اثبات کرد و به نوعی به سبک فلسفی و بحث و گفت و گو می توان از آن سخن گفت. اما همچنان که گفتیم اثبات اصول کاری است عبث. چرا که اگر اثبات شود همان می شود که دین گفته بود و اگر اثبات نشود ماندن در آن دین در هاله ای از ابهام فرو می رود. حال این که اثبات این چنین موارد به زمان و دانش بالا نیاز دارد. و ممکن است در برهه ی خاصی خلاف آن به نظر بیاید و در برهه ای موافق آن. از این رو چیزی که از بین می رود زمان و عمر آدمی است. از طرف دیگر می گویند که در اصول دین نباید از کسی تقلید کرد. این سخن یک نکته ظریف دارد. شما اگر یک مسئله ریاضی و یک فرمول فیزیک را در نظر بگیرید اگر کسی آن را اثبات کند، نفر بعدی سراغ آن نمی رود و از آن تقلید می کند. و صرفا از نتیجه آن استفاده می کند. بنابراین وقتی می گویند که در اصول دین نباید تقلید کرد موید این نکته است که این اصول از فرمول و قاعده و اثبات فراتر است و چیزی مربوط به درون و دل می باشد. از این رو هر کس به تفسیر خود می بایست به توحید و معاد و سایر اصول ایمان بیاورد و از روی قلب آن را اثبات کند. در حقیقت دین به دنبال قلب و احساس است که قلب اگر ایمان بیاورد متغیر نمی شود در حالی که اثبات عقلی متغیر است.
معاد و مکمل آن در فروع دین
در قسمت قبل کمتر از خود معاد گفتیم چرا که با این مفهوم و دلایل آن تا حدودی آشنا هستید و بیان آن تکرار مکررات است. در دوران مدرسه و دانشگاه و هر مسجد و منبری کم از آن سخن نرفته است. اما چیزی که بسیار به نظر مهم می آید این است که در فروع دین برای این اصل از اصول و فروع دین چه مکملی می توان پیدا کرد. کمی این کار سخت است. چرا که مفهوم معاد کمی سخت تر از مفهوم توحید است و ظرافت های خاص خود را دارد. در معاد باید تنها دانست که انسان تمام نمی شود و دنیای دیگر و زندگی دیگری نیز در انتظارش است که کیفیت آن زندگی به آن چیزی که در این زندگی انجام می دهد وابسته است. تفسیر این سخن نیز به خود فرد بستگی دارد. حال با این اوصاف به نظر روزه را می توان مکمل این اصول دین دانست. این اصول و فروع دین در کنار یک دیگر می توانند یک پله دیگر را تکمیل کنند. وقتی به روزه نگاهی دقیق تر بیندازیم، می بینیم که انسان ساعات کثیری از روز را قرار است زجر بکشد، زجر گشنگی و تشنگی. این نمادی از همان زندگی در این دنیاست. دنیایی پر از زجر. زجر تشنگی و گشنگی و دیگر زجرها. اما در روزه ما می دانیم پایانی انتظار این زجر را می کشد و بعد از آن قرار است زجرها برطرف شود و به نوعی زندگی دوباره خواهیم داشت. به راحتی و آسایش می رسیم. و این را کسی درک می کند که روزه گرفته باشد و زجر روز را کشیده باشد. ایمان به معاد می تواند به سادگی ایمان به روزه باشد. از این رو اگر روزه نباشد، ایمان به معاد می تواند متزلزل باشد و شاید سست تر از یک برگ پاییزی متصل به شاخه اش.
عدل پایه ای دیگر از اصول و فروع دین
شاید کمی معترض باشید که ما خود معتقد به رعایت سلسله مراتب بودیم ناگهان از معاد بی توجه به نبوت به عدل رفتیم. حق دارید. اما به دلیل گستردگی بحث و ذوق خودمان در ارائه این مباحث و ناچار بودن به کوتاه کردن مقاله، به نظر از نبوت و امامت صرف نظر می کنیم و این دو را به طور اختصاصی در فرصت دیگر اگر خدا بخواهد بحث خواهیم کرد. اما عدل را نمی توان به وقت دیگر موکول کرد. چرا که یک پایه ای اساسی و مهم است. به اندازه ای مهم که به نوعی اساس جهان طبیعت بر آن قرار دارد. در این بخش یکی از مهمترین مباحثی که باید مورد بررسی قرار بگیرد. برای نشان دادن این اساس پایه ای به یک مورد اشاره می کنیم. وقتی شما یک بار منفی و یک بار مثبت دارید آن ها در تعادل با یک دیگر به سر می برند اما وقتی یکیی از آن دو حذف شوند بار دیگر شروع به جابجایی می کند و نمی تواند ساکن و ثابت شود. از این کوچکترین جز هر چیزی بر پایه عدالت است. هر شر و خیر و بدی. حال یک سوال اساسی و بنیادی مطرح می شود. اگر جهان بر پایه عدل باشد و این عدل جزئی از اصول و فروع دین باشد، چرا پس عده ای در جهان گرسنه و عده ای در ناز و نعمت و بی سختی زندگی می کنند. چرا عده ای از نعمت خانواده محروم هستند و عده ای دیگر در بین اقوام خود غرق می شوند؟ این سوال ها و امثال آن ها همان دلیل و دلایلی است که می تواند هر عقلی را دچار سفسطه و مشکل کند. برای حل این مشکل باید دو نکته را در نظر بگیرد. در ادامه به آن خواهیم پرداخت.
عدل الهی در اصول و فروع دین
خدا همانند مادری است مهربان و مادر از جنس زن است و زن با احساس ترین موجودی است که می توان یافت و احساس با عقل اثبات نمی شود. بنابراین عدل که جزئی از اصول و فروع دین می باشد که باید با احساس تلفیق شود. از این رو با خطکش و معیار منطقی نمی توان سراغ این اصول رفت. حال اگر با دید کلی به این اصول و فروع دین نگاهی دوباره بیاندازیم خواهیم دید که در کل بدبختی و خوشبختی در کنار یکدیگر با عدالت قرار گرفته اند. حال این موضوع بسیار جای بحث و گسترش دارد و ما در این مقاله نمی توانیم بیش از این سخن بگویم. اما نکته آخر در مورد فرق اصول و فروع دین می باشد که گفتیم این اصول از دو بخش اصول دین و فروع دین تشکیل شده است. مهمترین فرق در این است که اصول دین کلیات دین را مشخص می کند و فروع دین آن را تکمیل می کند. اصول دین در مرحله ایمان است و فروع دین در مرحله عمل است.
ما در این مقاله سعی کردیم با دیدی باز و با منطق و احساس بررسی کنیم. گرچه از اصول و فروع دین بسیاری را ناگفته باقی گذاشتیم. امیدواریم در این بین چیزی نگفته باشیم که بر خلاف اساس دین باشد و خدای نکرده خدا از ما ناراضی بوده باشد.همچنین شما در ادامه میتوانید از مقاله دعا برای شفای بیمار و آیت الکرسی استفاده نمایید.
منبع : مسترآموز